غزل شمارۀ 326
1. افزود خواب غفلت جاهل چو پیر شد
2. موی سفید در رگ این طفل، شیر شد
3. روز فتادگی، شدم از سعی بی نیاز
4. پای ز کار رفته، مرا دستگیر شد
5. چشم تو، تاپیاله ز خون دلم گرفت
6. این نازنین غزال، چنین شیرگیر شد
7. دریا، چه پشت چشم کند نازک از حباب؟
8. نانم به آبروی چو گوهر، خمیر شد
9. دولت چو یافت بدگهر، از وی کناره کن
10. درّنده تر شود، چو سگ سفله سیر شد
11. تا داد سر به دشت جنونم شکوه عشق
12. داغم جگر شکافتر از چشم شیر شد
13. مشنو فسون زهد که در تیره خاک هند
14. هر کس نیافت دولت دنيا، فقیر شد
15. جان حزین تشنه جگر سوخت ز انتظار
16. فردای حشر و وعدۀ وصل تو دیر شد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده