غزل شمارۀ 343
1. چو سنبل تو به طرف سمن فرو ریزد
2. دل شکسته اش از هر شکن فرو ریزد
3. به شیوه ای که ز گلبرگ تر چکد شبنم
4. نمک ز لعل تو شیرین سخن، فرو ریزد
5. نقاب زلف ز عارض اگر براندازی
6. صنم ز طاق دل برهمن فرو ریزد
7. خرام ناز تو ای شاخ گل، قيامت را
8. به خاک عاشق خونین کفن فرو ریزد
9. به سجده گاه تو، سر بر زمین چنان کوبم
10. که لرزه بر جگر اهرمن فرو ریزد
11. به کاوش مژه نازم که از جراحت دل
12. به خاک کوی تو خون یمن فرو ریزد
13. به بیستون قدم آهسته تر نهم، ترسم
14. که پاره های دل کوهکن فرو ریزد
15. نشاط بی تو همانا، حرام گشته به دل
16. که باده، خون شود از چشم من فرو ریزد
17. ز چین طرّۀ آن نازنین غزال، حزین
18. چه نافه ها که به جیب ختن فرو ریزد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده