حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 409

1. دلم از زمزمۀ عشق پریشان می کرد

2. مرغ بی بال و پری یاد گلستان می کرد

3. گرچه می داد لب تلخ عتابش، زهرم

4. دل تسلّی به شکرخندۀ پنهان می کرد

5. رخنۀ دام، به رویم در فیضی می بود

6. گر شکار افكن من، یاد اسیران می کرد

7. کرده بود از سر نو مصر وفا را معمور

8. ماه کنعان من ار یاد عزیزان می کرد

9. در غبار خط مشکین، لب لعل تو همان

10. خون حسرت به دل چشمۀ حیوان می کرد

11. دل همین داند و من، چشم تو هم آگه نیست

12. که چها کاوش مژگان تو با جان می کرد

13. شورش عشق و جنون فیض رسان بود حزین

14. سینۀ چاک مرا، گل به گریبان می کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گهی زلفش پریشان می‌کند یک دشت سنبل را
* گهی رخسارش آتش می‌زند یک باغ نسرین را
شعر کامل
فروغی بسطامی
* ای آنکه ز کفر دین تو بیرون آری
* وز کوه و کمر نگین تو بیرون آری
شعر کامل
عطار
* چو عطرسای شود زلف سنبل از دم باد
* تو قیمتش به سر زلف عنبری بشکن
شعر کامل
حافظ