حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 42

1. بر فرازد چو علم، آه سحرگاهی ما

2. در جهان پر شود از کوکبۀ شاهی ما

3. در حقیقت بر ما، بت شکنی خودشکنی ست

4. صیت اسلام بود، بانگ انا اللّهی ما

5. بس که بار غم هجر تو، گران افتاده ست

6. سایه، از ضعف ندارد سر همراهی ما

7. چون دل عرش جناب، آینه داری داریم

8. کو سکندر که زند کوس فلک جاهی ما؟

9. صف مژگان تو گر سایه به دریا فکند

10. خار قلّاب شود در بدن ماهی ما

11. پیش چشم تو، ز غم گر بگدازیم چو شمع

12. بر تو روشن نشود محنت جانکاهی ما

13. حیرت عالم آب، آینۀ ماست حزین

14. ساغر باده بود صیقل آگاهی ما


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
* وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید
شعر کامل
حافظ
* از ترکتاز عشق کسی جان نمی برد
* این سیل بر خرابه وآبادمی زند
شعر کامل
صائب تبریزی
* ناصح زبان گشاد که تسکین دهد مرا
* نام تو برد و موجب صد اضطراب شد
شعر کامل
هلالی جغتایی