غزل شمارۀ 432
1. من کشتۀ زخمی که اجل را خجل آرد
2. جان بندۀ آن تیغ که چاکی به دل آرد
3. زلف تو شبیخون به بتان چگل آرد
4. سیلی که رسد از سر کوی تو، دل آرد
5. بستیم ز خجلت ره قاصد که مبادا
6. پیغام وفایی ز تو پیمان گسل آرد
7. در محفلت از آتش دل غیرت شمعم
8. از بس که مرا ناله به لب متّصل آرد
9. خالی ست کنارم ز گل، آن گریه کجا رفت؟
10. کز دیدۀ آغشته به خون، لخت دل آرد
11. آلوده حزین، از تن خاکی ست روانم
12. سیلی که به ویران فتدش راه، گل آرد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده