حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 441

1. از عشق، تن سوخته جانان گله دارد

2. زین شعلۀ بی باک، نیستان گله دارد

3. زندان شده مجنون مرا دامن صحرا

4. در سینه دل از تنگی میدان گله دارد

5. افزود غم عشق زغمخواری ناصح

6. دردی ست دلم را که ز درمان گله دارد

7. بسمل شدنم جنبش تیغ مژه می خواست

8. دل از کمی جور فراوان گله دارد

9. در شور محبّت نبود غیر لب ما

10. زخمی که در آغوش نمکدان گله دارد

11. جیب کفنی چاک پس از مرگ نکردیم

12. از کوتهی دست، گریبان گله دارد

13. بر آتش حسرت نزد آبی که به جو داشت

14. زان تیغ، لب زخم نمایان گله دارد

15. آن خطّ بناگوش که محرم به لبش نیست

16. خضری ست که از چشمۀ حیوان گله دارد

17. از زلف کجت راست نشد کار دل ما

18. این گوی سراسیمه ز چوگان گله دارد

19. نبود عجبی گر نکشد بار نگاهم

20. مژگان تو از سایۀ مژگان گله دارد

21. در رهگذرت هستی ما جلوه پرستان

22. گردی ست کز افشاندن دامان گله دارد

23. پیشت به سرافکندگی مهر و وفا کیست؟

24. عهد تو ز همدوشی نسیان گله دارد

25. بر جوش خط سبز، شد آن کنج دهن تنگ

26. این طوطی مست از شکرستان گله دارد

27. شد صرف غبار غم دل اشک روانم

28. سیل از عطش ریگ بیابان گله دارد

29. از جسم گران در دل سنگ است شرارم

30. شمع من ازین تیره شبستان گله دارد

31. رشح قلمم ریخته بر گرد کسادی

32. از شور زمین، ابر بهاران گله دارد

33. از طعنۀ دشمن، نشود رنجه دل ما

34. خاطر ز ستایشگر نادان گله دارد

35. این تیره شب از غفلت ما یافت درازی

36. از بالش پر، خواب پریشان گله دارد

37. اندام دهد سختی دوران به درشتان

38. انگارۀ بدبین، که ز سوهان گله دارد

39. خودداری یوسف زند آتش به زلیخا

40. خاطر هوس از چیدن دامان گله دارد

41. بار ستم عشق نیارست کشیدن

42. از جان نفس باخته جانان گله دارد

43. آواره کند قافله، آرام جرس را

44. از همرهی ما دل نالان گله دارد

45. ساقی قدحی باده بپیمای حزین را

46. کز زهد، دل توبه پشیمان گله دارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خاک را چون ناف آهو مشک زاید بی قیاس
* بیدا را چون پر طوطی برگ روید بی شمار
شعر کامل
فرخی سیستانی
* زدوده تیغها اندر کف ایشان چو نیلوفر
* شده نیلوفر از خون بداندیشان چو آذ‌ریون
شعر کامل
امیر معزی
* چمن ز باد خزان زرد و زار خواهد ماند
* درخت گل همه بیبرگ و بار خواهد ماند
شعر کامل
اوحدی