غزل شمارۀ 443
1. غم تو گونۀ گلنار کهربا سازد
2. به عشق هر چه مس آرند کیمیا سازد
3. دوباره زندگی حشر مرگ موعودی ست
4. ز خاک کوی تو ما را اگر جدا سازد
5. غرور ناز تو دارد ز لطف مأيوسم
6. عجب که بوی تو با قاصد صبا سازد
7. چوگل به سینۀ صد چاک من چه می خندی؟
8. غم تو پیرهن غنچه را قبا سازد
9. جدا به مرگ نگردم ز آشنا رویی
10. که از لبم به سخنهای آشنا سازد
11. حزین به سینه دلی فارغ از دوا دارم
12. که درد عشق به دلهای مبتلا سازد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده