حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 543

1. از کمال خویش نالم نی ز جور روزگار

2. زیر بار خود بود دستم، چو شاخ میوه دار

3. معصیت را خرد مشمر در دیار بندگی

4. عالمی را می توان آتش زدن از یک شرار

5. یاد من گر نگذرد از خاطر او دور نیست

6. آفتاب آنجا که باشد، سایه را نبود گذار

7. تهمت عیش از می گلرنگ، بیجا می کشم

8. گریۀ خونین بود چون شیشه ما را در کنار

9. در هوای آنکه بنماید رخ، آن صبح امید

10. جان به کف دارد حزین، چون شمع از بهرنثار


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از دو عالم دست کوته کن چو سرو آزاده‌وار
* کانکه کوته دست باشد در جهان سرور شود
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* عارض از کافور و زلف از مشک داشت
* لعل سیراب از لبش لب خشک داشت
شعر کامل
عطار
* برخیز ای ساقی بیا ای دشمن شرم و حیا
* تا بخت ما خندان شود پیش آی خندان ساقیا
شعر کامل
مولوی