حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 601

1. یک مشت سفله مانده بجا از کرام خلق

2. ننگ است در زمانه زبان را ز نام خلق

3. چون زهر جانگزای، گلوگیر می شود

4. نتوان زلال خضر کشیدن ز جام خلق

5. امروز در لباس کمالند ناقصان

6. پوشیده ناتمامی خود را، تمام خلق

7. تعظیم گاو و خر که به مردم حرام بود

8. اکنون فریضه گشته به ما، احترام خلق

9. نزدیک من چو طعن سنان است جان گسل

10. زینسان که دور شد ز مسلمان سلام خلق

11. در گوش جزر و مدّ نظرها هزار پاست

12. آزرده است بس که صماخ از کلام خلق

13. عاقل گریزد از دهن اژدها حزین

14. هش دار تاکه مفت نیفتی به دام خلق


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بی تو هر روز مرا ماهی و هر شب سالی‌ست
* شب چنین، روز چنان، آه! چه مشکل حالی‌ست!
شعر کامل
هلالی جغتایی
* همه چشمیم تا برون آیی
* همه گوشیم تا چه فرمایی
شعر کامل
سعدی
* صد هزاران دل گم گشته توان پیدا کرد
* گر شبی شانه کند موی عبیر افشان را
شعر کامل
فروغی بسطامی