غزل شمارۀ 654
1. من صبر ز مژگان سیه تاب ندارم
2. لب تشنۀ تیغم، به گلو آب ندارم
3. در، خانۀ غارت زده را باز گذارند
4. تا روی تو رفت از نظرم خواب ندارم
5. آسوده ام از کعبه و آزاده ام از دیر
6. جز قبلۀ ابروی تو محراب ندارم
7. جایی که نگاه تو بود حاجت می نیست
8. پروای چراغ شب مهتاب ندارم
9. عشق آمد و من همسفر خانه به دوشان
10. ویرانکده ای در خور سیلاب ندارم
11. گر رفت گل اشک، دل خون شده دریاست
12. این نیست که خار مژه شاداب ندارم
13. خشک است دماغ من و ذوق چمنم نیست
14. مخمورم و پروای می ناب ندارم
15. آرام حزین از دل من شور لبت برد
16. چشم نمک انباشته ام، خواب ندارم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده