حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 693

1. ز آواز خوش آن غنچه لب، تا دور شد گوشم

2. به خون آغشته تر از پنبۀ ناسور شد گوشم

3. چه سان با اختلاط این منافق پیشگان سازم؟

4. که از ساز مخالف کاسۀ طنبور شد گوشم

5. ندارم چاره چون با ابلهان جز مستمع بودن

6. چو صحرای قیامت، عرصه گاه شور شد گوشم

7. کم از کژدم نباشد اختلاط تلخ گفتاران

8. ز بس نیش زبان خورداز خسان، رنجور شد گوشم

9. چو با این مرده طبعان زنده در گورم درین محفل

10. عجب نبود اگر سوراخ مار و مور شد گوشم

11. ندارد صرفه جز شوریده مغزی فیض صحبتها

12. ز حرف ریزه خوانان خانۀ زنبور شد گوشم

13. اسیر زمهریر صحبت گرم اختلاطانم

14. ز دم سردان عالم مخزن کافور شد گوشم

15. نمی افتد خلل در وقتم از آشفته گفتاران

16. ز بانگ دوست چون دارالحضور طور شد گوشم

17. حزین از بس که دادم در جهان داد سخن سنجی

18. به گوهر پروریها چون صدف مشهور شد گوشم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو حافظ در قناعت کوش و از دنیی دون بگذر
* که یک جو منت دونان دو صد من زر نمی‌ارزد
شعر کامل
حافظ
* مرا تخت زین باشد و تاج ترگ
* قبا جوشن و دل نهاده به مرگ
شعر کامل
فردوسی
* ای باد خوش که از چمن عشق می‌رسی
* بر من گذر که بوی گلستانم آرزوست
شعر کامل
مولوی