غزل شمارۀ 704
1. چشم تو را ز جور پشیمان نیافتم
2. این کافر فرنگ مسلمان نیافتم
3. با آنکه خون هر دو جهان را به خاک ریخت
4. تیغ کرشمۀ تو پشیمان نیافتم
5. از هر طرف که دیده گشودم گشاده بود
6. جایی به فیض کلبۀ ویران نیافتم
7. رفتم که از شکنجۀ گردون برون روم
8. راهی بغیر چاک گریبان نیافتم
9. مورم سری به غمکدۂ خاک می کشد
10. آسایشی به ملک سلیمان نیافتم
11. چون لاله غير داغ مرا در کنار نیست
12. هرگز گل امید به دامان نیافتم
13. شاید دری ز غیب گشاید جنون عشق
14. فیضی ز فضل حکمت یونان نیافتم
15. نبود عجب اگر نفکندم به راه تو
16. این سر سزای آن خم چوگان نیافتم
17. امشب که تیر آه حزین در جگر شکست
18. ناقوس دیر وبتکده نالان نیافتم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده