حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 73

1. گناهی نیست عالم سوزی آن آتشین رو را

2. عنان داری نیارد کرد آتش، گرمی خو را

3. ز بوی پیرهن، دیدار بیند پیر کنعانی

4. به هر کسوت شناسد عشق، حسن آشنا رو را

5. محال است ، آب تیغ تند خویی، بر لب خشکی

6. که داند جوهر شمشیر ناز، آن چین ابرو را

7. به دور حلقه های زلف او از دفتر خوبی

8. قلم پرداز قدرت حلقه گیرد، چشم آهو را

9. من و پیشانی تسلیم و خاک رهگذار او

10. جبین از صندل بتخانه، گر شاد است هندو را

11. نجوید دل، تغافل شیوه مژگانش به ایمایی

12. گران افتاده لنگر، تیغ بازان جفا جو را

13. نزاع کفر و دین برخاست تا برقع برافکندی

14. کند شیخ و برهمن، سجده، آن محراب ابرو را

15. نباشد در خور هر بینوایی گنج باد آورد

16. به دامان صبا مگشای آن مشکینه گیسو را

17. به هر آشفته مغزی، بر میفشان عنبرین کاکل

18. دماغ بو شناسان می شناسد نکهت مو را

19. می گلگون بخواه از ساقی سنبل بناگوشی

20. بهار از سبزۀ خط، کرده زنگاری، لب جو را

21. حزین از لاف دارد با نی من، همسری بلبل

22. خدا اجرى دهد ما را و انصافی دهد او را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز خاک آفریدت خداوند پاک
* پس ای بنده افتادگی کن چو خاک
شعر کامل
سعدی
* طبیب اهل دل آن چشم مردم آزار است
* ولی دریغ که آن هم همیشه بیمار است
شعر کامل
فروغی بسطامی
* می‌سوزم و می‌سازم از آن روی که چون عود
* کار من دلسوخته از سوز بسازست
شعر کامل
خواجوی کرمانی