غزل شمارۀ 753
1. ای درد تو یار جانی من
2. اندوه تو شادمانی من
3. پیرایۀ داغ توست چون شمع
4. سرمایۀ زندگانی من
5. بیماری من حلاوت آمیخت
6. با تلخی زندگانی من
7. آهن موم است از تب گرم
8. در پنجۀ ناتوانی من
9. دشوار زمانه گشت آسان
10. از همّت سخت جانی من
11. عنقا که شنیده ای ز افواه
12. نامی ست ز بی نشانی من
13. گویند «حزین» به داستانها
14. از نغمۀ باستانی من
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده