غزل شمارۀ 790
1. دارد ستاره ریز، مرا آفتاب تو
2. عالم خراب چشمم و چشمم خراب تو
3. هشیاریم غنودۀ بالین بیخودی ست
4. هوش از سرم برد نگه نیم خواب تو
5. چون آمدی به کلبۀ ما، روز کن شبی
6. اینک دلم کباب تو، خونم شراب تو
7. کردی ورق ورق دل صد پارۂ مرا
8. آیا کدام شد ورق انتخاب تو؟
9. مشکین خطی به ساغر لعلی فکنده ای
10. آیا چه بود در قدح این مشک ناب تو؟
11. لبریز غم بود دل و این طرفه معجزی ست
12. کز شیشۀ شکسته نریزد شراب تو
13. آتش به جان و دل زدۀ کیستی حزین
14. دوزخ گریزد از نفس سینه تاب تو
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده