غزل شمارۀ 807
1. سحر آمد ندا ز میخانه
2. کای خرابات گرد دیوانه
3. کنج مسجد گرفته ای تاکی؟
4. چه زیان داشت طور رندانه؟
5. سبحه در کف نشسته ای تا چند
6. خیز و پیمان نما به پیمانه
7. زین ندا جستم آنچنان از جا
8. که ز آتش چنان جهد دانه
9. چون نهادم درون میکده پا
10. سرم آمد به چرخ، مستانه
11. نگه گرم آشنا رویان
12. کرد ما را ز خویش بیگانه
13. دل و دین را زدند مغبچگان
14. دو سه ساغر زدیم رندانه
15. همه برگرد یکدگر گشتیم
16. شمع جان را شدیم پروانه
17. در و دیوار جمله مست و خراب
18. همه از جلوه های جانانه
19. از صراحی گرفته تاخم می
20. همه در های و هوی مستانه
21. بود چون نخل طور شب همه شب
22. در انا الله شمع کاشانه
23. حرم کعبه را ز یاد نبرد
24. طوف بیت الحرام بتخانه
25. باده ها جمله صاف مشربها
26. شیشه ها جملگی پریخانه
27. در سراپردۀ وجود حزین
28. همه عشق است، باقی افسانه
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده