غزل شمارۀ 809
1. خوش تلخ عتاب آمده ای حرف به جا چه؟
2. نوشین لبت اغیار مکیدند به ما چه؟
3. منّت چه گذاری تو به ما پیش حریفان؟
4. شمع دگرانی، به مزار شهدا چه؟
5. خونم به تو ثابت شده حاشا چه نمایی؟
6. چشم تو نزد تیغ گرفتم، مژه ها چه؟
7. از شکوه و شکرم به میان فتنه گری چیست؟
8. من دانم و دلدار، رقیبان به شما چه؟
9. زان شبرو طرّار گرفتم خبر دل
10. پیچید به خود زلفش و می گفت کجا؟ چه؟
11. من بر سر راه خودم از ناله سرایی
12. گر قافله را راه شود گم به درا چه؟
13. از عزّت ناقص نرسد نقص به کامل
14. بت گر بپرستید جهانی به خدا چه؟
15. در خانۀ همسایه چه ماتم چه عروسی
16. گر مات شود شه، شده باشد، به گدا چه؟
17. از ساقی و می ای دل افسرده چه نالی؟
18. کار اجل است این، به طبیب و به دوا چه؟
19. طرف از رقم خویش نبندند قلمها
20. از نافۀ مشکین به غزالان ختا چه؟
21. آسوده حزین است که رهزن سر یغما
22. با قافله دارد، به من بی سر و پا چه؟
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده