حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 812

1. نمی بینم کسی از آشنارویان به جا مانده

2. درین غربت همین آیینۀ زانو به ما مانده

3. جدا از نعمت دیدار آن شیرین دهان، چشمم

4. تھی چون کاسۀ دریوزه در دست گدا مانده

5. به حسرت تا کشید از سینه ام صیّاد پیکان را

6. دلم ماند به آن یاری که از یاری جدا مانده

7. ز دامان وصال او بهاری در نظر دارم

8. که رنگی برکف مژگان از آن گلگون قبا مانده

9. نمی گردد دل سختش تهی از کینۀ عاشق

10. ز ما تا مشت خاکی در کف باد صبا مانده

11. برآ از خرقه، ای فقر همایون، سرفرازی کن

12. که دولت زیر بار منّت بال هما مانده

13. پرافشانی کن ای مرغ دل آزاده در گلشن

14. که زاهد از ردا و سبحه در دام ریا مانده

15. ز کار بستۀ دل چون جرس پیوسته نالانم

16. خجل در عقدۀ من ناخن مشکل گشا مانده

17. حزین خسته دل را ای محبّت خوار نگذاری

18. که این مرغ پریشان نغمه، از گلزارها مانده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به زه کن کمان را و این چوب گز
* بدین گونه پرورده در آب رز
شعر کامل
فردوسی
* به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر
* به بند و دام نگیرند مرغ دانا را
شعر کامل
حافظ
* بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید
* کز این خاک برآیید سماوات بگیرید
شعر کامل
مولوی