غزل شمارۀ 888
1. در دیده و دل، از دل و از دیده جدایی
2. بی جایی و چون می نگرم در همه جایی
3. لب باده چکان، جلوه چمان، طرّه پریشان
4. آشفته چنین، بر سر بازار چرایی؟
5. گه در جگر گرمی و گه بر مژۀ تر
6. گه در شکن آه منی، در چه هوایی؟
7. هم شیشه و هم ساغر و هم باده و هم مست
8. هم ساقی و هم نایی و هم نای و نوایی
9. بر تارک سر هوشی و در پردۀ دل، راز
10. در دیدۀ سر، نوری و در سینه، صفایی
11. نظّاره کنان از نظر عشق، به حسنی
12. رخساره نهان، در شکن زلف دوتایی
13. گه معتکف خلوت و گه شاهد محفل
14. گه بارکش خرقه و گه زیر قبایی
15. در حدّ اشارات، تو هم مایی و هم من
16. در محو اضافات، برون از من و مایی
17. مست است حزین، امشب از آن ساقی سرمست
18. مطرب، بزن این پرده، به آهنگ رسایی
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده