غزل شمارۀ 98
1. تراوشهای موج خون، کند غمخواری ما را
2. که شوید مرهم از رخساره، زخم کاری ما را
3. محبّت گر نبودی، زندگانی مشکل افتادی
4. غم عشق تو آسان می کند دشواری ما را
5. به این عشرت دهان زخم دل خندان نمی بودی
6. اگر غیرت نمی بستی لب زنهاری ما را
7. طمع رسم عیادت کی کند دل؟ کز پس مردن
8. مگر آن بی مروّت بشنود، بیماری ما را
9. ز کف بر بوده ایمان حزین را زلف او، زاهد
10. مگو از سجده دیگر، کافر زنّاری ما را
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده