هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 104

1. مسکین طبیب، چارهٔ دردم خیال کرد

2. بیچاره را ببین چه خیال محال کرد؟

3. کی می‌رسد خیال طبیبان به درد من؟

4. دردن بدان رسید که نتوان خیال کرد

5. دارد هزار تفرقه دل در شب فراق

6. کو آن فراغتی که به روز وصال کرد؟

7. گل پیش عارض تو شد از انفعال سرخ

8. آن خنده‌ای که کرد هم از انفعال کرد

9. سنگین‌دلی که اسب جفا تاخت بر سرم

10. موری ضعیف را به ستم پایمال کرد

11. سلطان وقت شد ز گدایان کوی عشق

12. درویش میل سلطنت بی‌زوال کرد

13. گفتی که حلقه ساخت هلالی قد تو را

14. آن کس که ابروان تو را چون هلالی کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پا کشیدن مشکل است از خاک دامنگیر عشق
* هر که را چون سرو اینجا پای در گل ماندماند
شعر کامل
صائب تبریزی
* با این همه آن رنج شما گنج شما باد
* افسوس که بر گنج شما پرده شمایید
شعر کامل
مولوی
* به خود از بهر حسرت داد راهم ورنه معلومست
* ز دریا چند در آغوش گنجد موج دریا را
شعر کامل
نظیری نیشابوری