هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 204

1. کار من فریاد و افغان‌ست دور از یار خویش

2. مردمان در کار من حیران و من در کار خویش

3. ای طبیب دردمندان ای تغافل تا به کی؟

4. گاه گاهی می‌توان پرسیدن از بیمار خویش

5. گرد کویت بیش ازین عشاق مسکین را مسوز

6. دود دل‌ها را نگه کن بر در و دیوار خویش

7. چند بهر قتل من آزرده سازی خویش را؟

8. رحم فرما، بگذر از قتل من و آزار خویش

9. تا هلالی را به سوز عشق پیدا شد سری

10. می‌گدازد همچو شمع از آه آتش‌بار خویش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بهشتی روی من دارد به سویم گوشۀ چشمی
* ز نعمتهای جنّت قسمتم گردیده، بادامی
شعر کامل
حزین لاهیجی
* بنشین یک نفس ای فتنه که برخاست قیامت
* فتنه نادر بنشیند چو تو در حال قیامی
شعر کامل
سعدی
* برسان بندگی دختر رز گو به درآی
* که دم و همت ما کرد ز بند آزادت
شعر کامل
حافظ