هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 216

1. نیست غم گر شد گریبان من از غم چاک چاک

2. سینه‌ام چاک‌ست از چاک گریبان خود چه باک؟

3. می‌کشی بر غیر تیغ و می‌کشی از غیرتم

4. از هلاک دیگران بگذر که خواهم شد هلاک

5. نیست جان را با تن پاک تو اصلاً نسبتی

6. این تن پاک تو صد ره پاک‌تر از جان پاک

7. خاک آدم را از آن گل کرد استاد ازل

8. تا چنین نازک نهالی بر دمد ز آن آب و خاک

9. ای که از ما فارقی گویا نمی‌دانی که ما

10. دردمندانیم و آه ما به غایت دردناک

11. می‌پرستان را ز می هر دم حیاتی دیگرست

12. آب حیوان ریخت گویا باغبان در جوی تاک

13. گر هلالی چند روزی در لباس زهد بود

14. باز در کوی خرابات‌ست مست و جامه چاک


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پیش از آن کاندر جهان باغ و می و انگور بود
* از شراب لایزالی جان ما مخمور بود
شعر کامل
مولوی
* بشنو این نی چون شکایت می‌کند
* از جداییها حکایت می‌کند
شعر کامل
مولوی
* ز شیرینی عتاب او شکرخندست پنداری
* زبان در کام او بادام در قندست پنداری
شعر کامل
صائب تبریزی