جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1038

1. به ناز بر مشکن چون نیازمند توییم

2. ترحّمی که اسیر خَمِ کمندِ توییم

3. سواره دی بگذشتی و ما هنوز از شوق

4. نهاده روی به خاک سُم سمند توییم

5. بسوز جان و دل ما برای دیدۀ بد

6. که بی نظیر جهانی و ماسپند توییم

7. چه حاجتست به زنجیر پای ما بستن

8. که ما به سلسلۀ عشق پای بند توییم

9. غرض ز دنیی و عقبی قبول خاطر تست

10. ز ردّ غير چه با کست اگر پسند توییم

11. نهال عمر زباد اجل فتاد از پای

12. هنوز ما به هوای قدِ بلند توییم

13. به جام جم نکنیم التفات چون جامی

14. چنین که مست می لعلِ نوشخندِ توییم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من نه به اختیار خود می روم از قفای تو
* آن دو کمند عنبرین می کشدم کشان کشان
شعر کامل
کمال خجندی
* در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
* صراحی می ناب و سفینه غزل است
شعر کامل
حافظ
* گفت از این نوع شکایت که تو داری سعدی
* درد عشقست ندانم که چه درمان سازم
شعر کامل
سعدی