جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1090

1. هر زمان گویم که مهر او ز دل بیرون کنم

2. لیک با خود بس نمی آیم، ندانم چون کنم

3. بوالعجب کاری که خلقی در پیِ درمان من

4. من به فکر آنکه هر دم درد خویش افزون کنم

5. گر نهم گریان سر اندر کوه، بی لعل لبش

6. سنگ ها را چشمه سازم چشمه ها را خون کنم

7. نقش بندم سوی او صد نامه، مضمون سوز و درد

8. اشک خونین را به رخ عنوان آن مضمون کنم

9. جای تکبیر و دعا خواهم ز لیلی قصّه خواند

10. ناگه ار روزی گذر بر تربتِ مجنون کنم

11. خلق را بر مجمر غم دل بسوزانم چو عود

12. ناله در چنگ فراقش گر بدین قانون کنم

13. کشته شد جامی ز هجر افسانۀ وصلش چه سود

14. مرغ بسمل کی زید صدبار اگر افسون کنم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر نثار قدم یار گرامی نکنم
* گوهر جان به چه کار دگرم بازآید
شعر کامل
حافظ
* ازنشاط اهل دل ظاهرپرستان غافلند
* پسته دایم در میان پوست خندان می شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* می رود عمر گرانمایه و ما غافل ازو
* وه که جز محنت و اندوه نشد حاصل ازو
شعر کامل
جامی