جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1116

1. به خاک درت ریخت اشک امشبم

2. برآمد به اوجِ شرف کوکبم

3. به پابوس تو تا گشادم دهان

4. فراهم نیامد ز شادی لبم

5. مجو بیش نبضِ مرا ای طبیب

6. که جَستست از شعله های تبم

7. ز چَه می رسد تشنه را آب و من

8. چنین تشنه لب زان چَه غبغبم

9. ز غم می دهم جان ولی می دمد

10. خیال لبت روح در قالبم

11. من و درس عشقت که تلقین نکرد

12. معلّم جزین حرف در مکتبم

13. کشم یارب از دست بیداد هجر

14. بود داد جامی دهد یا ربم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سر ز مستی برنگیرد تا به صبح روز حشر
* هر که چون من در ازل یک جرعه خورد از جام دوست
شعر کامل
حافظ
* خال مشکین تو بر عارض گندم گون دید
* آدم آمد ز پی دانه و در دام افتاد
شعر کامل
سلمان ساوجی
* نقش شیرین رود از سنگ ولی ممکن نیست
* که خیال رُخش از خاطرِ فرهاد رود
شعر کامل
جامی