غزل شمارۀ 1116
1. به خاک درت ریخت اشک امشبم
2. برآمد به اوجِ شرف کوکبم
3. به پابوس تو تا گشادم دهان
4. فراهم نیامد ز شادی لبم
5. مجو بیش نبضِ مرا ای طبیب
6. که جَستست از شعله های تبم
7. ز چَه می رسد تشنه را آب و من
8. چنین تشنه لب زان چَه غبغبم
9. ز غم می دهم جان ولی می دمد
10. خیال لبت روح در قالبم
11. من و درس عشقت که تلقین نکرد
12. معلّم جزین حرف در مکتبم
13. کشم یارب از دست بیداد هجر
14. بود داد جامی دهد یا ربم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده