جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1118

1. چون تاب نیاری که به تو دیده فروزم

2. آن به که به مژگان ز رخت دیده بدوزم

3. تنگ آمدی از من مگشا در نظرم روی

4. بگذار که در آتش شوق تو بسوزم

5. خواهم چو مه نو زتو انگشت نما شد

6. زینگونه که کاهد غم تو روز به روزم

7. دل خون شد و سر خاک به راه غم عشقت

8. در دل غم و در سر هوسِ تست هنوزم

9. شب شعلۀ آهم ز تو بر سقف عَلَم زد

10. هر نی شد از آن مشعله ای خانه فروزم

11. از کش مکش هجر کمانیست خمیده

12. این تن که برو خشک شده پوست چو توزم

13. من گفتم و جامی ز میان تو سخن راند

14. جز خاطر دانا که کند فهمِ رموزم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بهار آمد بهار آمد بهار خوش عذار آمد
* خوش و سرسبز شد عالم اوان لاله زار آمد
شعر کامل
مولوی
* مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی
* که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم
شعر کامل
سعدی
* نخل قد تو به باغی که خرامان گردد
* سرو در زیر پر فاخته پنهان گردد
شعر کامل
صائب تبریزی