غزل شمارۀ 1119
1. ایستاده به سر از آه دمادم دودم
2. من همانا شده از آه الف ممدودم
3. همچو دودم ز خود ای شمع چه می سازی دور
4. گرنه پیشت ز سیه کاری خود مردودم
5. بر منِ دلشده هر رنج که بود از من بود
6. ترک خود کردم و از رنج جهان آسودم
7. چهره سودن به کف پای تو ترک ادبست
8. این قدر بس که به خاک کف پایت سودم
9. بادۀ عشرتم از خون جگر صاف نشد
10. گرچه عمری ز مژه خون جگر پالودم
11. من ز دید تو چه لافم که تو پاک آینه ای
12. هرچه در چشم من آمد که تویی من بودم
13. چندگویی که مکن سجدۀ خوبان جامی
14. پیش هرکس که برم سجده تویی مسجودم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده