جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1119

1. ایستاده به سر از آه دمادم دودم

2. من همانا شده از آه الف ممدودم

3. همچو دودم ز خود ای شمع چه می سازی دور

4. گرنه پیشت ز سیه کاری خود مردودم

5. بر منِ دلشده هر رنج که بود از من بود

6. ترک خود کردم و از رنج جهان آسودم

7. چهره سودن به کف پای تو ترک ادبست

8. این قدر بس که به خاک کف پایت سودم

9. بادۀ عشرتم از خون جگر صاف نشد

10. گرچه عمری ز مژه خون جگر پالودم

11. من ز دید تو چه لافم که تو پاک آینه ای

12. هرچه در چشم من آمد که تویی من بودم

13. چندگویی که مکن سجدۀ خوبان جامی

14. پیش هرکس که برم سجده تویی مسجودم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سوسن چو زبان داشت فروشد به خموشی
* در سینهٔ او گوهر اسرار نهادند
شعر کامل
عطار
* نگشاید فقیر روزۀ خویش
* جز به نان جوین و ترّه و دوغ
شعر کامل
جامی
* ساقی بیا که هاتف غیبم به مژده گفت
* با درد صبر کن که دوا می‌فرستمت
شعر کامل
حافظ