غزل شمارۀ 1149
1. تاکی آرام دل بی خبرانت بینم
2. مردمِ دیدۀ کوته نظرانت بینم
3. روی تو آینۀ نور جمال ازل است
4. چند پیش نظرِ بی بصرانت بینم
5. می روم از سر کویت چه کنم نتوانم
6. که ازین بیش حریف دگرانت بینم
7. تویی آن گلبن نوخیز که در باغ جمال
8. تازه از گریۀ خونینْ جگرانت بینم
9. گفته ام سنگ دل سخت ترا در همه جای
10. جای آن هست که با خویش گرانت بینم
11. هیچ خاطر نگرانیم نماند به جهان
12. گر سوی خود به ترحّم نگرانت بینم
13. جامی این گونه کز آن غنچه دهان تنگ دلی
14. زود باشد که چو گل جامه درانت بینم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده