غزل شمارۀ 1154
1. تاکی از گریه پا به گِل باشم
2. خرقه رنگین ز خونِ دل باشم
3. تاترا لعبت چگل گفتند
4. رو به بتخانۀ چگل باشم
5. تا به خونم خطت سجل بستست
6. کشتۀ حکم آن سجل باشم
7. اعتدال قد تو تا دیدم
8. بندۀ سروِ معتدل باشم
9. رنجه گشتی به قتل من ای وای
10. گر نه از لطف تو بحل باشم
11. تا به کویت رسیده ام خواهم
12. باشم آنجا و متّصل باشم
13. جامی ام نکته گوی شهر ولی
14. از لبت در سخن خجل باشم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده