غزل شمارۀ 1181
1. همچو نقطه خال آن شیرین دهن
2. زیرِ لب افتاد و بالای ذقن
3. می کنم زان خالِ لب هر لحظه یاد
4. می نهم داغی به جانِ خویشتن
5. حرص دانه رفت از مور و نرفت
6. شوق خال او هنوز از جان من
7. گم شد اندر پیرهن لاغر تنم
8. رشته ای کم باش گو از پیرهن
9. آه عاشق گر نبودی خانه سوز
10. چاک ها در سنگ کردی کوهکن
11. سوخت جانم ز آتشِ آه ای سرشک
12. زودتر آبی برین آتش بزن
13. جامی آن خالِ سیه خوش دانه ایست
14. تخمِ مهرش در زمین دل فگن
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده