غزل شمارۀ 1206
1. صوفی چه فغانست که من این اِلى الایْن
2. این نکته عیانست مِنَ الْعِلم الى الْعَيْن
3. مَالْحاصل فِی الْبَين چه گویی سفری کن
4. چون خضر بجوی این گهر از مجمع بحرین
5. در ذمّت ما دین بود پرتو هستی
6. کو جذب فنایی که مودّی شود این دین
7. در مشرب توحید بود و هم دویی کفر
8. در مذهب تقلید بود نفی دویی شین
9. این وحدت محض است که از کثرت تکرار
10. گاه اربعه و گاه ثلاثه است و گه اثنین
11. عینی است یگانه که چو از قید تعیّن
12. افزود بر آن نقطه پدید آمد ازو غین
13. جامی مکن اندیشۀ نزدیکی و دوری
14. لاقُرْب و لا بُعد و لا وَصْل و لا بَین
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده