غزل شمارۀ 1215
1. روزی که می سرشت فلک آب و خاک من
2. می سوخت ز آتش تو دلِ دردناکِ من
3. سر رشتۀ وصال تو گر آمدی به کف
4. پیوند یافتی جگر چاک چاک من
5. هرچند دل ز یاری خود پاک بینمت
6. دانم سرایتی بکند عشق پاک من
7. روزی که می نوشت قضا نامۀ اجل
8. شد نامزد به تیغ جفایت هلاک من
9. جامی مجوی خوش دلی از من که در ازل
10. آمیختند با غم و درد آب و خاک من
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده