جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1231

1. بیمار غمت را نفسِ بازپس است این

2. پاس نفسش دار که آخر نفس است این

3. بی واسطۀ گفتِ زبان، پرسش او کن

4. کش واسطۀ رحمتِ جاوید بس است این

5. ای بوالهوس از معرکۀ عشق و ملامت

6. بگذر به سلامت که نه جای هوس است این

7. از نالۀ ما فارغی ای صاحبِ محمل

8. در گوش تو گویی نغماتِ جرس است این

9. از گلشن فیروزۀ چرخم چه گشاید

10. مرغ دل محنت زدگان را قفس است این

11. گاهی که خرامی سرِ من زیر قدم کن

12. انگار فتاده به زمین خار و خس است این

13. عمری به درت جامی درمانده به سر برد

14. یکبار نگفتی که برین در چه کس است این


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سخنوران ز سخن پیش تو فرو مانند
* چنان کسیکه به پیمانه خورده باشد بنگ
شعر کامل
فرخی سیستانی
* کدامین آتشین رخسار بزم افروز عالم شد؟
* که خون زاهدان خشک، جوش ارغوان دارد
شعر کامل
صائب تبریزی
* سهی سرو آن زمان شد در چمن سست
* که سیمین نار تو بر نارون رست
شعر کامل
نظامی