غزل شمارۀ 1235
1. این منم یارب ز درد عاشقی زار این چنین
2. کس مبادا در جهان هرگز گرفتار این چنین
3. ای که می بینم ترا اکنون عنان دل به كف
4. حال من بین دل مده از دست زینهار این چنین
5. نی ز بختم روی یاری نی ز یار امید لطف
6. آه من چون می زیم بخت آن چنان یار این چنین
7. در خورِ مهر و وفاگر نیستم بهر خدا
8. از جفاهای خودم محروم مگذار این چنین
9. نور چشم من چه واقع شد گناه ما چه بود
10. کز نظر انداختی ما را به یک بار این چنین
11. دل ندادم تا ندیدم از تو صد لطف و کرم
12. من چه دانستم که خواهی شد ستمگار این چنین
13. گر به تیغ عشق جامی کشته شد تدبیر چیست
14. عشق اگر اینست خواهد کشت بسیار این چنین
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده