غزل شمارۀ 1250
1. گرچه تنگ آمد دل از فكر محال انگیختن
2. هم به وصف آن دهان خواهم خیال انگیختن
3. نیست امکان باغبان گلشن فردوس را
4. از قدِنازِ تو نازک تر نهال انگیختن
5. دوست دشمن، بخت بی فرمان، فلک نامهربان
6. چون توانم يارب اسباب وصال انگیختن
7. بلبل بی صبر و دل شد خاک در راه نیاز
8. همچنان گل بر سرِ غنج و دلال انگیختن
9. صورت جان هست در آیینۀ رویت عیان
10. چیست چندین نقش ها از خط و خال انگیختن
11. بس که شکر می فشانی زان لب حاضر جواب
12. خوش بود پیش تو تقریب سوآل انگیختن
13. جامی از خسرو همی گیرد طریق سوز و درد
14. طور او نبود خیالاتِ محال انگیختن
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده