جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1273

1. نوازش نامه ای آورد باد از حضرت جانان

2. مخلّد باد بر فرقِ گدایان ظلّ سلطانان

3. نه نامه بل سجلّی بندگان را بهر آزادی

4. ز مهر بادپیمایان و عهد سست پیمانان

5. بیاضش نوربخش دیدۀ جمعی غم اندیشان

6. سوادش مایۀ جمعیّت مشتی پریشانان

7. فشاندم جان چو آید همره قاصد خيال او

8. وزین کم خدمتی شرمنده ام از روی مهمانان

9. فراقش كافری آمد مسلمان کش نمی دانم

10. چه سان از دست این کافر برم جان ای مسلمانان

11. چو گردد اشک بر من عالم از هجران او هر شب

12. نهم رو در بیابانِ تمنّا بارگی رانان

13. به سرحدّ دیار او رسانم خویش را وانگه

14. در آیم در حریم او پس از رخصت ز دربانان

15. ببینم طلعتش از دیدۀ پرنم گهرریزان

16. ببوسم آستینش بر دو عالم دامن افشانان

17. ندیده سیر دیدار وی از بیم ملال او

18. روانی باز پس گردم دعاگویان ثناخوانان

19. همی زی شاد و خرّم با خیالات خوش ای جامی

20. که نبود جز خیال این جهان پیش خدادانان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از مردم بداصل نخیزد هنر نیک
* کافور نخیزد ز درختان سپیدار
شعر کامل
منوچهری
* انبیا گفتند نومیدی بدست
* فضل و رحمتهای باری بی‌حدست
شعر کامل
مولوی
* دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب
* بنال هان که از این پرده کار ما به نواست
شعر کامل
حافظ