غزل شمارۀ 1344
1. سیب زنخدان ترا بِه زبِه
2. یافت دلم مَتّعَهُ الله بِه
3. دانۀ خال از ذقنت چون نمود
4. دانه چو هرگز ننماید ز به
5. گشت به از دانۀ خال آن ذقن
6. گرچه بود میوۀ بی دانه به
7. گفت زهی هر که بدید ابروت
8. نیست بلی چاره کمان را ز زِه
9. غم چو دهی قسمت دل خستگان
10. قسمت من بیش ده و پیش ده
11. نیست به چالاکی و چُستی چو تو
12. نَیْ که میان بست به چندین گره
13. بین لب او جامی و بی خود بیفت
14. باده خور و مست شو و سر بنه
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده