جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1364

1. مرا دلیست به صد گونه درد پرورده

2. که رفت جان و جهانم وداع ناکرده

3. ز من گذشت تغافل کنان نمی دانم

4. که طبع نازکش از من چرا شد آزرده

5. ز پافگند مرا هجر او مباد آن روز

6. که رو به مرد کند این بلای صد مرده

7. بود به دیدۀ مردم چو مردم دیده

8. چه عیب از آن که شد از تاب خور سیه چرده

9. برون فتاد دل از پردۀ شکیب و هنوز

10. زمانه تا چه برون آرد از پسِ پرده

11. مقلّدان چه شناسند داغ هجران را

12. خبر ز شعلۀ آتش ندارد افسرده

13. دریغ و درد که جامی به خشکسال فراق

14. ز پافتاد بر از کِشت وصل ناخورده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گریبان چاکی عشاق از ذوق فنا باشد
* الف در سینه گندم زشوق آسیا باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* چه خوش باغیست باغ زندگانی
* گر ایمن بودی از باد خزانی
شعر کامل
نظامی
* به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
* به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم
شعر کامل
سعدی