غزل شمارۀ 138
1. ای صفات تو نهان در تُتُقِ وحدت ذات
2. جلوه گر ذات تو از پردۀ اسما و صفات
3. ما گرفتار جهت از تو نشان چون یابیم
4. ای سراپردۀ اجلال تو بیرون ز جهات
5. از ندای تو درافتاد صدایی به حَرَم
6. خاست صد نعرۀ لبیک ز اهل عَرَفات
7. مشرب زهد کجا چاشنی عشق کجا
8. آن یکی ملح اجاج آمد و این عذب فرات
9. مانداريم مشامی که توانیم شنید
10. ورنه هر دم رسد از گلشن وصلت نَفَحات
11. به وفای تو درآمیخت چنان آب و گِلم
12. که دمد بعد وفات از گل من بوی وفات
13. مُرد جامی به سرِ تربت او بنویسید
14. هذه روضة من حلّ به العشق فمات
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده