جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1402

1. خوش آن دو یار که دل کرده صاف چون شیشه

2. به هم خورند می لعل از آبگون شیشه

3. ز رشک لعل تو هر خون که خورده بود اکنون

4. به همدمیِ قدح می دهد برون شیشه

5. به سجدۀ درت از دیده ریخت خون دلم

6. بلی شراب بریزد چو شد نگون شیشه

7. دلم خیال ترا جای شد ز عشوۀ عشق

8. چنانکه جای پری گردد از فسون شیشه

9. دل مرا به ملامت ميازما که کسی

10. به سنگ خواره نکردست آزمون شیشه

11. به جای باده پر آب حیات شد هرگه

12. خيال لعل تو آورد در درون شیشه

13. تمام شد می از آن لب فسانه گو جامی

14. که موج دیدۀ ما پُر کند ز خون شیشه


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دنیا نیرزد آنکه پریشان کنی دلی
* زنهار بد مکن که نکردست عاقلی
شعر کامل
سعدی
* دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
* چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
شعر کامل
حافظ
* موسم نغمهٔ چنگست که در بزم صبوح
* بلبلان را ز چمن ناله و غوغا برخاست
شعر کامل
سعدی