غزل شمارۀ 1404
1. گشاد گنج جواهر به بوستان ژاله
2. به فرق سرو و سمن شد گهرفشان ژاله
3. گسست سبحۀ روحانیان که سوی زمین
4. فتد چو مُهرۀ تسبیح از آسمان ژاله
5. میان شاخ و شکوفه خوش اجتماعی بود
6. که سنگ تفرقه انداخت در میان ژاله
7. گرفت بچۀ طوطی همه بساط چمن
8. چو طوطی فلک انداخت بیضه سان ژاله
9. دراز کرد در اوصاف گل زبان سوسن
10. ز غیرتش گره افگند بر زبان ژاله
11. گهر زبحر شود زاده عکس آن بنگر
12. چو سیل ها کند از هر طرف روان ژاله
13. چو عاشقی که زند سنگ ریزه بر معشوق
14. به باغ شاهد گل را کند نشان ژاله
15. دکان شیشه گرست از حباب آب شمر
16. که سنگ می فگند سوی آن دکان ژاله
17. چو بوته ایست شده سرخ لاله کش هر دم
18. پی گداز نهد سیم در دهان ژاله
19. کلام مدّعی و جامی آن زمان که شود
20. در امتحان گهر رشتۀ بیان ژاله
21. بود دو قطرۀ نازل شده ز فیض سحاب
22. که گردد این به مثل دُرّ ناب و آن ژاله
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده