غزل شمارۀ 1416
1. بی لعل تو دل درون سینه
2. خونست چو می در آبگینه
3. غم های تو برد صبرم از دل
4. تاراج سپاه شد خزینه
5. مرغ دل من ز روی و خالت
6. از خرمن ماه چین چینه
7. سر زد ز دلم گیاه مهرت
8. آن را مدرو به داس کینه
9. شو ساقیِ دیگران که امروز
10. من بی خودم از شراب دینه
11. جامی که بود سواد کلکش
12. بر شاهد نظم عنبرینه
13. هر چند بود سفینه در بحر
14. شعرش بحریست در سفينه
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده