جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1437

1. بیا ساقی که شد با می پرستان عهد گل تازه

2. فگند آواز بلبل در چمن زین معنی آوازه

3. کهن رسمی است توبه، تَرک آن خوش تر درین موسم

4. که سبزه خرم است و سوری و سوسن تر و تازه

5. زبارِ محنت دوران شد ابتر دفتر عیشم

6. کند ز ابریشم چنگش مغنّی کاش شیرازه

7. در ایوان خرابان آر رو از کعبه تا بینی

8. علوّ همّت بانی و حسن صنعتش را زه

9. قیاسِ کار جانبازان مکن بر حالِ رعنایان

10. که باشد سرخ روی غازیان از خون نه از غازه

11. به طرف عارض آن خط بس، زنخدان نیست جای او

12. همان بهتر که ننهد پای خود بیرون ز اندازه

13. مکن در سینه جامی خانه شهر آشوب شوخی را

14. که دارد خانه از شهر وفا بیرون دروازه


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز خنده رویی گردون فریب رحم مخور
* که رخنه های قفس رخنه رهایی نیست
شعر کامل
صائب تبریزی
* گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس
* زین چمن سایه آن سرو روان ما را بس
شعر کامل
حافظ
* آمد خجسته مهرگان، جشن بزرگ خسروان
* نارنج و نار و اقحوان، آورد از هر ناحیه
شعر کامل
منوچهری