جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1445

1. ای کزان آرام جان ها مانده تنها زنده ای

2. زندگی باشد وبال جان تو تا زنده ای

3. یار قتل عاشقان امروز با فردا فگند

4. شاد زی ای آنکه بر امید فردا زنده ای

5. گر نه ای ای زاهد از عشق جوانی زنده دل

6. در حقیقت مرده ای گر آشکارا زنده ای

7. ما تنِ خاکی، تو روح پاکی ای جان و جهان

8. گرچه ما مردیم دور از تو، تو بی ما زنده ای

9. وصل هجر آمد حیات و مرگ ای دل شکر کن

10. گر من اینجا مرده ام باری تو آنجا زنده ای

11. یار گوید هر زمان خواهم همين دم کشتنت

12. غم مخور ای دل تو خود بهر همین ها زنده ای

13. نیم مرده بر درت عمریست در جان کندنم

14. کس نمی پرسد که جامی مرده ای یا زنده ای


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مستان خدا گر چه هزارند یکی اند
* مستان هوا جمله دوگانه‌ست و سه گانه‌ست
شعر کامل
مولوی
* برات رزق تو بر آسمان نوشته خدای
* عبث توقع رزق از زمینیان داری
شعر کامل
صائب تبریزی
* عیب نبود گر ترنج از دست نشناسم که نیست
* در همه مصرم کسی چون یوسف کنعان عزیز
شعر کامل
خواجوی کرمانی