جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1446

1. گفتمش با لعل جانبخش از مسیحا کم نه ای

2. گفت دم درکش که تو شایستۀ این دم نه ای

3. گفتم از دامت رهایی یابد آخر مرغ دل

4. گفت گویا واقف این جعد خم در خم نه ای

5. چند نالم گفتم از دست تو در عالم چو نی

6. گفت رو می نال پندارم تو در عالم نه ای

7. گفتمش می بارد از ابر غمت باران درد

8. گفت چون سبزه از آن باران چرا خرّم نه ای

9. گفتمش دل چاک شد پیکان مدار از وی دریغ

10. گفت با زخم چنان در خورد این مرهم نه ای

11. گفتم ار شادم نسازی باری از غم کم مکن

12. گفت اگر انصاف باشد لایق غم هم نه ای

13. گفتم آن راز دهان با محرمان نه در میان

14. گفت رو جامی که تو این راز را محرم نه ای


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* قد تو عمر درازیت و سرو گلشن ناز
* بیا و سایه فگن بر سرم چو عمر دراز
شعر کامل
هلالی جغتایی
* وفا خار ره است، ارنه برای آشیان ما
* به هر گلشن که باشد، مشت خاری می شود پیدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* شود چون بید لرزان سرو آزاد
* اگر بیند قد دلجوی فرخ
شعر کامل
حافظ