جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 146

1. گر بود در خاک پیش رویم از کوی تو خشت

2. به که باشد روزنی بر جای آن خشت از بهشت

3. گیسو اندر پاکشان روزی برون آ تا شود

4. چون بهشت ای حوروش خاک درت عنبر سرشت

5. رشتۀ جانست ایوانِ وصالت را کمند

6. وه که چرخ تیزگرد این رشته را کوتاه رشت

7. بت پرستان را ز دل سر برزند نور یقین

8. گر ز شمع رویت افروزند قندیل کنشت

9. یافت چشم از نم خلل تا در تو تخم مهر رست

10. خانه ویران شد ز باران گرچه خرم گشت کشت

11. بستم آن خط نقش در دل می کنم طومار عیش

12. چون نوشتم نامه را ناچار در باید نوشت

13. نامۀ شوقست از جامی به جانان این غزل

14. نام خود اینک به خون دیده در پایان نوشت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ما را ز منع عقل مترسان و می بیار
* کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست
شعر کامل
حافظ
* دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد
* که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست
شعر کامل
حافظ
* او می‌رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان
* دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می‌رود
شعر کامل
سعدی