غزل شمارۀ 1465
1. نشان جامِ جم و آبِ خضر می طلبی
2. ز شیشۀ حلبی جوی و بادۀ عنبی
3. چه شد ز کوی تو گر یک دو روز ماندم دور
4. لدیک روحی وقلبي اليک منقلبی
5. اگرچه پایۀ قدرت فراز کیوان است
6. بترس ماه من از ناله های نیم شبی
7. شب فراق ز خون خوردن منت چه خبر
8. بدین صفت که تو سر مست بادۀ طربی
9. گذشت عمرِ وصال و رسید شامِ فراق
10. فعاد همّی حزنی و زاد لی تعبی
11. به شیخ شهر مگو جامیا حکایت عشق
12. مجوی از عجمی فهم نکتۀ عربی
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده