جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 150

1. در کنج غم نشستم خرسند با خیالت

2. خوش وقت آنکه بیند هر ساعتی جمالت

3. این بس که سوزیم جان هر دم به داغ هجران

4. من کیستم که باشم شایستۀ وصالت

5. تیغم به فرق راندی وز فرقتم رهاندی

6. جان باد دست مُزدت تن باد پایمالت

7. دور از لب تو مُردم لب تشنه جان سپردم

8. هرگز نخورده آبی از چشمۀ زلالت

9. بودن به کُنج فرقت با صد ملال و حسرت

10. بِه زانکه با تو باشم وز من بود ملالت

11. تیغی بگیر و هر دم زخمی بزن که کردم

12. هم جان خود فدایت هم خون خود حلالت

13. جامی خموش کم شو از گفت و گو چو شد نو

14. ذوق غزل سرایی از شوق آن غزالت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ترکی ‌که همی بر سمن از مشک نشان ‌کرد
* یک باره سمن برگ به شمشاد نهان‌کرد
شعر کامل
امیر معزی
* میوه نمی‌دهد به کس باغ تفرجست و بس
* جز به نظر نمی‌رسد سیب درخت قامتش
شعر کامل
سعدی
* دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل
* مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان
شعر کامل
حافظ