غزل شمارۀ 151
1. پیش از آن دم که دهم جان من بی دل ز غمت
2. قدمی نه که شوم خاک به زیر قدمت
3. رحمتی کن که من تشنه جگر می میرم
4. چشم بر رشحۀ آبی زسَحاب کَرَمت
5. خوش بر آن رَخش که در جلوه گه حشمت و ناز
6. پادشاهی تو و خوبان همه خیل و حَشَمَت
7. چون شوم پیش تو مَحرم من محروم که نیست
8. باد را زَهرۀ احرام حریم حَرَمَت
9. هرچه خواهی بکن ای دوست که من می یابم
10. لذّت چاشنی لطف و کَرَم از ستمت
11. نامۀ رحمت جاوید من این بس که مرا
12. دو سه حرفی رسد از خامۀ مشکین رقمت
13. رقمی می کشی از حال دل خود جامی
14. جای آن دارد اگر خون بچکد از قلمت
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده